
کلیدهای تربیت و رفتار با پسرها
استیو بیدولف، اکرم قیطاسی
«کلیدهای تربیت و رفتار با پسرها» نوشتهی استیو بیدالف است. این کتاب به این مسأله میپردازد که چرا پسران متفاوتند؟ و چگونه میتوانیم به آنها کمک کنیم تا مردانی شاد و متعادل بشوند؟
اگر در خانوادهتان پسر دارید، میدانید که آنها موجودات خشن و در عین حال حساسی هستند که به سادگی به این سو یا آن سو کشیده میشوند تا به مردانی خارقالعاده یا مردانی که مشکلات زیادی را با خود یدک میکشند تبدیل شوند. جامعه غربی مدتی است مسیر پسران را گم کرده است و اینک چگونه میتواند آن را پیدا کند؟ از مدتها پیش [در انگلستان] به دخترها آزادی داده شد و اینک دختران و پسران آزاد هستند، اما جهان به انسانهای کامل نیاز دارد نه به روباتهایی برای «کار و جنگ». ما پسران و دختران را پرورش میدهیم تا آزادانه فکر و سؤال کنند، حال آنکه آنها افکاری روشن اما قلبهایی سخت دارند.
یک میلیون پدر و مادری که در سراسر جهان از این کتاب استفاده میکنند، نشان میدهند این کتاب برایشان مفید بوده است. نویسنده شهادت میدهد که والدینی که روی مباحث این کتاب فکر کردهاند، نسلی از مردان را تربیت کردهاند که شادتر، ایمنتر، راحتتر و متعادلتر هستند. این مردان میتوانند در مورد احساساتشان صحبت کنند، آشپزی کنند و با بچهها بازی کنند. آنها میتوانند برای اهداف مناسبی کار کنند و مانند نسل قبل، فقط یک کیف پول سیار نباشند.
این کتاب در عین حال که داستانهایی دربردارد، شما را به فکر کردن نیز وامیدارد. مطالب این کتاب براساس پژوهشهای رسمی و منطق پایهگذاری شده است. در موقعیتهای مختلفی میتوانید بارها و بارها از این کتاب بهره بگیرید. فرزندتان چند روزه باشد یا کودک دبستانی یا نوجوان، میتوانید از این کتاب یاری بگیرید و آنها را به مسیری سوق دهید که جزو دستهای از مردان باشند که مایه شادی و افتخار شما گردند.
مطالعات نشان میدهد که پدران اشتیاق بیشتری برای بازی با بچهها دارند و دوست دارند آنها را به هیجان آورند در حالیکه مادران تمایل دارند آنها را آرام کنند. (گرچه اگر پدران نیز به اندازه مادران از خواب محروم شوند، ترجیح میدهند که بچهها را آرام کنند!)
اگر فرزند نوجوانی دارید، باید خود را وارد اجتماع کنید و بخشی از جامعه باشید و یک شبکه اجتماعی برای فرزندتان ایجاد کنید. نمیتوانید یک تارک دنیا باشید و بچههای خوبی پرورش دهید.
شاید برایتان شگفتانگیز باشد که بدانید همه موجودات در ابتدای زندگیشان مؤنث هستند.
این پسرها به طور ناخودآگاه مردی را میخواهند که وارد زندگیشان شود و به مشکلات زندگیشان رسیدگی کند. اما نمیدانند این خواسته را چگونه مطرح کنند. دخترها درخواست کمک میکنند، اما پسرها در عمل نشان میدهند که به دنبال کمک هستند.
مهد در سالهای اولیه برای پسران مناسب نیست
در صورت امکان پسر باید تا سه سالگی با یکی از والدینش در خانه باشد. پسران در سنین پایینتر از سه سالگی نمیتوانند با طبیعت خود هماهنگ باشند. مطالعات بسیاری نشان میدهد که پسران بیش از دختران به هنگام جدایی نگران میشوند و از نظر عاطفی بیشتر ضربه میخورند. بهعلاوه ممکن است پسرانِ زیر سه سال در مهدکودک رفتاری ناآرام و خشن داشته باشند و چنین رفتاری را تا زمان مدرسه با خود حفظ کنند.
روح یک پسر بزرگتر از آن است که فقط خانواده در آن جای گیرد و افقهای او وسیعتر از آن است که تنها خانواده برای آن کفایت کند.
اگر والدین از بروز چنین تغییرات طبیعی در بدن پسرشان آگاهی نداشته باشند، ممکن است فکر کنند که در تربیت فرزندشان دچار اشتباهی شدهاند
اگر در یکی دو سال اول زندگی پسر، مادر افسردگی شدید داشته باشد و توجه زیادی به پسر خود نشان ندهد، ذهن پسر دستخوش تغییراتی میگردد و به «ذهنی غمگین» تبدیل خواهد شد. اگر مادر عصبانی باشد، پسرش را بزند یا ناراحت کند، پسر گیج میشود که آیا مادر او را دوست دارد یا نه.
اگر همواره هفتهای پنجاه و پنج یا شصت ساعت کار میکنید، به عنوان یک پدر، کار درستی نمیکنید. پسرانتان در زندگی مشکل خواهند داشت و شما مقصر هستید. پدران باید به موقع به خانه بیایند تا با بچههایشان بازی کنند، بخندند، به آنها آموزش بدهند و آنها را قلقلک بدهند
برخی مردان میترسند که اگر پسرانشان را در آغوش بگیرند، آنها در آینده همجنسباز یا دختروار شوند. این طور نیست. در واقع عکس این مسئله صادق است. بسیاری از مردان همجنسباز یا دو جنسگرایی که با آنها صحبت کردهایم میگویند که کمبود محبت پدرانه از دلایلی بود که باعث شد عشق جنس مذکر برایشان اهمیت بیشتری بیابد.
هر اتفاقی که در زندگی زناشویی شما افتاد، از فرزندانتان طلاق نگیرید
طلاق طوفان سهمگینی است که امیدها و رویاهای یک پدر برای فرزندانش را بر باد میدهد.
وقتی میخواهیم در حق فرزندانمان پدری کنیم، حس عجیبی داریم؛ شاید به این دلیل که ابدا نمیدانیم چگونه میتوان پدر خوبی بود. دانش ما در این باره مانند جورچینی (پازلی) است که بسیاری از قطعات آن گُم شده است.
یک پسر چهارده یا شانزده ساله به ندرت آمادگی دارد تا به حرفهای شما توجه کند. باید کسانی وجود داشته باشند تا به عنوان پُلی بین شما و او قرار بگیرند و این کاری است که مشاور و مربی میتواند انجام دهد. در این سن نباید نوجوان را بین گروه همسالان، بدون نظارت یک بزرگسال رها کنیم. اما مشاور چیزی بیش از معلم یا مربی است. مشاور برای او اهمیت خاصی دارد و او نیز اهمیت خاصی برای مشاور دارد.
یکی از تفاوتهای مهم جنسیتی این است که پسران جهش رشدی دارند که بر مجاری گوش آنها تأثیر میگذارد. مجاری گوش کشیده و باریک میشوند و اغلب در مسیر آنها گرفتگی ایجاد میشود و موجب دورههای ناشنوایی میگردد. اغلب در مدرسه یا در خانه برای پسر به خاطر آنکه کاری را که از او خواستهاند انجام نداده است، مشکل ایجاد میشود. این مشکل ممکن است برای پسری این ماه ایجاد شود و برای پسر دیگری ماه بعد. این مشکل موقتی است و به این معناست که تنهاباید اطمینان یابید که چیزهایی را که به پسران میگویید، میشنوند. گاهی آنها شیطنت نمیکنند، فقط ناشنوا شدهاند!