
نه تنبیه، نه تشویق: چگونه انگیزههای درونی را پرورش دهیم
اکرم کرمی، الفی کهن
«نه تنبیه، نه تشویق: چگونه انگیزههای درونی را پرورش دهیم» نوشته الفی کهن (-۱۹۵۷) است و روشهایی برای انگیزش کودکان و نوجوانان با رویکرد متفاوتی را پیشنهاد میدهد. این روشکرد مبتنی بر این است که به جای ابزارهای تشویقی یا تنبیهی، روی پرورش انگیزههای درونی تمرکز دارد.
در بخشی از کتاب میخوانیم:
بهطورکلی پاداش در تکالیف گوناگون بسیاری نهتنها موجب بهبود عملکرد نمیشود بلکه کیفیت کار را خدشهدار میسازد، بهویژه تکالیفی که نیاز به خلاقیت دارند. البته برنامه تشویقی یا پرداخت برمبنای شایستگی، به استفاده از پاداش بستگی دارد. اما به چه دلیل باید باور کنیم چنین کاربردی از عواملی که سایر انگیزههای بیرونی را عقیم میگذارند تأثیر نخواهد پذیرفت؟
خیر. انگیزه بیرونی در محیطهای کاری بههیچوجه مؤثرتر از محیطهای دیگر نیست. در سال ۱۹۶۰ مکگرگور با توجه به اینکه برنامههای تشویقی میتوانند به پیامدهای زیر منجر شوند آنها را مورد انتقاد قرار داده است:
محدود ساختن عمدی بازدهی، مخفیکاری، تولید پنهانی، گزارشهای دروغین ...، خصومت نسبت به مجریان برنامه، بدبینی و تردید درباره صداقت و انصاف مدیران، بیتفاوتی نسبت به اهمیت همکاری با دیگر بخشهای سازمان (جز در مواردی که شامل همکاری دسیسهآمیز برای شکست نظام پاداشدهی صورت میگیرد).
برخی کارشناسانی که بر اجرای این برنامهها نظارت دارند خود میتوانند پیامد آن را ببینند. در کنفرانسی تحت عنوان «بهکارگیری نیروهای انسانی»، یکی از مدیران سه کمپانی بزرگ خودروسازی، نتایج تحقیقات زمینهیابی انجامشده توسط خود و همکارانش را شرح میداد. این پژوهش نظر کارمندان شرکتهای گوناگون را درباره برنامههای تشویقی جویا شده بود. نهایت نکته مثبتی که او توانسته بود گزارش کند این بود که برنامههای آنها آثار منفی خیلی زیادی نداشته است.
معلمی از صحبت کردن دانشآموزان در کلاس عصبانی میشود. بیگمان وی باید شهامت داشته باشد که از خود بپرسد آیا عاقلانه است انتظار داشته باشم دانشآموزان مدتی طولانی کاملا ساکت و بیسروصدا بنشینند، یا شاید اصلا اشکال از من است که حوصله سروصدای بچهها را ندارم. مسلّم است که توجیه محترمانه کودکان شش ساله برای آرام نشستن، مستلزم صبر و تلاش است. اما اعلام این مطلب که «اگر ساکت بنشینید فلان جایزه را خواهید گرفت...» مستلزم به خرج دادن هیچ شهامتی، هیچ فکر و تلاشی، هیچ صبر و حوصلهای، هیچ استعدادی و هیچ صرف وقتی از سوی معلم نیست.
: هر چیزی که بهعنوان شرط یا پیشنیاز چیز دیگری مطرح گردد، یا به عبارتی وسیلهای شود برای رسیدن به هدفی دیگر، از مطلوبیت و ارزش کمتری برخوردار است. شرطِ «این کار را بکن تا آن را بگیری» بلافاصله ارزش «این» را در مرتبه بعد قرار میدهد.
پاداشگیرنده با خود میگوید که «اگر آنها باید برای این کار به من رشوه بدهند حتمآ کاری است که من دوست ندارم بکنم»
نه تنبیه، نه تشویق
چگونه انگیزههای درونی را پرورش دهیم
کلید های مشاوره
نویسنده: اَلفی کهن
مترجم: اکرم کرمی
انتشارات صابرین
«حتمآ باید این را هم یاد بگیریم؟» یا «آیا این مطلب در امتحان میآید؟» هر آموزگاری باید معنی این سؤالها را بداند. این سؤالها زنگ خطر را بهصدا درمیآورند. زبانحال دانشآموزی که چنین سؤالی را مطرح میکند این است: «افراد خوشنیتی که با رشوه یا تهدید مرا وادار به انجام تکالیف کردهاند عشق به یادگیری را در من کشتهاند. حالا همه آنچه من میخواهم بدانم این است که آیا باید آن تکالیف را انجام بدهم یا نه، و اگر انجام بدهم در قبال آن چه چیزی نصیبم میشود.»
در یکی از پژوهشها وقتی از کودکان خواسته شد با کودکی بازی کنند تا بتوانند یکی از اسباببازیهای او را داشته باشند، یا در پژوهش دیگری از آنان خواسته شد در ازای بازی با یکی از همسالان خود کلوچه دریافت کنند، آنها بعدها علاقه کمتری به ارتباط با آن کودک نشان دادند. همینطور دانشجویان کالج نیز، جز عدهای که بسیار خجالتی بودند، وقتی بهخاطر تعامل با یک غریبه پاداش گرفتند، برای ادامه تعامل با او علاقه کمتری نشان دادند