
من دیگر ما: جلد دوم (مهارتهای تربیت فرزند در دنیای امروز)
محسن عباسی ولدی
«من دیگر ما: جلد دوم» نوشته محسن عباسی ولدی( -۱۳۵۵) است.
مجموعۀ «منِ دیگرِ ما» رویکرد آموزش ویژهای دارد. رویکردی که آموزش قواعد تربیت را اصل میداند؛ اما با ذکر مثالها و داستانوارههای متعدد تلاش میکند شیوۀ اجرای این قواعد را در مسائل تربیتی روزمره آموزش دهد.
در جلد دوم از مجموعه «فرزند ما از ما جدا نیست؛ او خود ما است اما در اندازهای کوچکتر» گزارههای رفتاری پرداخته میشود. گزارههای رفتاری در تربیت را میتوان در دو گزارۀ اصلی خلاصه کرد: محبت و احترام. ما در این جلد به بحث محبت میپردازیم و آن را از زوایای مختلف بررسی میکنیم؛ محبت و ضرورت آن، آثار محبت، چرا محبت نمیکنیم؟ دلایل عدم تأثیر محبت و شیوههای ابراز محبت.
در بخشی از کتاب میخوانیم:
«گزارههای رفتاری، گزارههایی است که مخاطب از نوع رفتار مربی با خودش دریافت میکند.
این گزارهها نوعی گزاره تصویری است؛ اما با این تفاوت که در این گزارهها مخاطب از رفتار مربی با خود تصویربرداری میکند؛ اما در گزارههای تصویری از رفتار مربی با دیگران تصویربرداری میکند. پیام این گزارهها هم مانند گزارههای تصویری از قصد ما پیروی نمیکند؛ یعنی ممکن است که شما رفتاری با فرزند داشته باشید که از آن بیاحترامی برداشت کند؛ اما شما قصدتان بیاحترامی نباشد.
با توجه به آموزههای تربیتیِ دین باید گفت رفتار ما با فرزندان دو پیام اصلی را باید با خود داشته باشد: محبت و احترام.
رسول مهربانی (ص) فرمود: «به کودکان محبت کنید و با آنان مهربان باشید».
ایشان در روایت دیگری فرمود: «به فرزندانتان احترام بگذارید و آنها را به نیکی ادب کنید که اگر چنین کنید، بخشیده میشوید».
شاید بتوان ادعا کرد که تمام رفتارهای ما با فرزندمان میتواند یکی از این دو پیام یا هر دو را در پی داشته باشد و میتواند پیامی مخالف این دو مفهوم مقدّس را منتقل کند؛ یعنی بیمحبتی و بیاحترامی.»
اگر به فرزندتان محبت کنید، بی آن که به شخصیت او احترام بگذارید، محبت او را لوس و پرتوقع و کم تحمل میکند. محبت و احترام در کنار هم معجونی میشود که هر کدام اثر دیگری را ضمانت خواهد کرد.
پدر و مادر عزیز! بسیاری از تلاشهایی که شما برای تغییر فرزندتان انجام میدهید، بدون محبت به مقصد نمیرسد. راه را باید با محبت، کوتاه کرد. اگر رابطۀ عاطفی خود را با فرزندانمان تقویت کنیم، بسیاری از امر و نهیهایی که در طول روز به فرزندمان میکنیم، به صورت طبیعی حذف خواهد شد؛ زیرا همین محبت شدید، کار هزار امر و نهی را انجام میدهد. وقتی شما محبوب فرزندتان شدید، او دوست دارد همان طور باشد که شما هستید، همان طور زندگی کند که شما دوست دارید.
دلایل اثر نکردن محبت
برخی از والدین میگویند ما به فرزندانمان محبت کردهایم؛ اما آثار آن را در رفتار فرزندانمان ندیدهایم. برخی هم میگویند نه تنها آثاری که در این جا برشمرده شد، در رفتار فرزندان ما به نمایش درنیامده؛ بلکه در رفتار او آثار دیگری را که در مقابل این آثار است مشاهده کردهایم. در میان صفاتی که این والدین از آن یاد میکنند، دو صفت لوس شدن و بالا رفتن توقع بیشتر مشاهده میشود.
قرآن کریم هم اطاعت را نشانه درستی ادعای محبت معرفی کرده؛ آن جا که میفرماید:
اِنْ کنْتُمْ تُحِبّونَ اللهَ فَاتَّبِعُونی؛ به آنها بگو اگر خداوند را دوست دارید، از من (به عنوان رسول خدا) تبعیت کنید.
وقتی نشانۀ محبت، صداقت معرفی میشود، باید فهمید که محبت خود به خود اطاعت را به دنبال میآورد.
اگر شما به فرزند گرسنهتان غذای خوب ندهید، او خودش در پی غذا خواهد رفت. در این صورت دیگر معلوم نیست، چه غذایی را انتخاب کند. ممکن است غذایی را انتخاب کند که به ضرر او است. هر گاه نیاز فطری به محبت به درستی پاسخ داده نشود، انسان به انحراف کشیده خواهد شد؛ زیرا انسان به صورت فطری دوست دارد هم محبت کند و هم محبت ببیند. حال اگر حس محبت خواهی او در مسیر محبتهای حقیقی قرار نگیرد، این احساس، رنگ مَجاز به خود گرفته و منحرف میشود.
فرزندانی که در خانواده دچار کمبود محبت میشوند، به دنبال جایی برای تأمین این نیاز میروند. اگر کسانی که به نیاز او پاسخ مثبت میدهند دچار انحراف باشند، باید منتظر بود که آنها از آثار محبت نهایت سوء استفاده را کنند؛ زیرا فرزند ما با توجه به رابطۀ محبتی که با آنها برقرار کرده است، دوست دارد شبیه آنها شود و از رفتار و گفتار آنان بیچون و چرا تبعیت میکند.
خداوند متعال دربارۀ راز موفقیت پیامبرش قضاوت کرده است. قضاوت خداوند بیپرده و کاملاً روشن است آن جا که میفرماید:
فَبِما رَحْمَهٍ مِنَ اللَّهِ لِنْتَ لَهُمْ وَ لَوْ کنْتَ فَظّاً غَلیظَ الْقَلْبِ لاَنْفَضُّوا مِنْ حَوْلِک؛ پس به[ برکتِ ]رحمت الهی، با آنان نرمخو[ و پُر مِهر ]شدی، و اگر تندخو و سختدل بودی قطعاً از پیرامون تو پراکنده میشدند.
مخاطب این آیه پیامبری است که معجزات مختلفی دارد؛ معجزاتی که هر کدامشان به تنهایی برای بستن دهان مخالفان کافی است.
تُعْصِی الْاِلهَ وَ اَنْتَ تُظْهِرُ حُبَّهُ؛ هذا لَعَمْری فِی الْفِعالِ بَدیعُ؛ لَوْ کانَ حُبُّک صادِقاًَ لَاَطَعْتَهُ؛ اِنَّ الْمُحِبَّ لِمَنْ یحِبُّ مُطیعُ؛ خدا را نافرمانی میکنی و در همان حال اظهار دوستی او میکنی؟ به جان خودم که این رفتاری شگفت است. اگر در دوستی خود، راست گفتار بودی، اطاعتش میکردی؛ زیرا که دوستدار، مطیع کسی است که او را دوست بدارد.
محبت از نیازهای فطری است؛ یعنی هر انسان به حکم این که انسان است، نیازمند محبت است.
زینت عابدان امام سجاد (ع) در زیارت امین الله میفرماید:
اللّهُمَّ فَاجْعَلْ نَفْسی... مُحِبَّهً لِصَفْوَهِ اَوْلیائِک مَحْبُوبَهً فی اَرْضِک وَ سَمائِک؛ بارالها!... مرا دوستدار اولیاء برگزیدهات نما؛ در زمین و آسمان، محبوبم گردان.
یک بار قبل از رفتن فرزندتان به مدرسه در یک کاغذ کوچک بنویسید: «دوستت دارم» . این کاغذ را به او بدهید و بگویید که در مدرسه باز کند و آن را بخواند. وقتی که از مدرسه آمد، به روی او بخندید و بگویید: «چیزی که در کاغذ نوشته بودم، حرف دلم بود» . فردا که خواست به مدرسه برود، به او بگویید: «حرفی را که دیروز در برگه نوشته بودم فراموش نکن» . قبل از این که از مدرسه بیاید، روی یک برگه بنویسید: «دلم برایت تنگ شده بود. خوشحالم که به خانه آمدی» . این برگه را روی میزش یا در اتاقش و یا هر جایی که در مقابل نگاه او است بگذارید. آرام آرام این محبتهای نوشتاری را تبدیل به محبتهای گفتاری کنید. به یاری خدا خواهید دید که در زمانی نه چندان طولانی، یخ رابطۀ عاطفی شما آب خواهد شد و دیگر ابراز محبت برای شما کار سختی نخواهد بود.
ابراز محبت ما به فرزندانمان تنها خدمت به آنان نیست، خدمت به فرزندان آنان و در اصل خدمت به یک نسل است. به فرزندانمان ابراز محبت کنیم تا آنان نیز محبت کردن به اعضای خانوادهشان را بیاموزند.
بیشتر افرادی که دچار محبتهای خیابانی میشوند، کسانی هستند که در محیط خانه به احساس محبت حقیقی آنها پاسخ داده نشده و همچنین برای آنها زمینهای برای ارتباط عاشقانه با خدا فراهم نشده؛ از همین رو حسّ محبتخواهی آنها به سوی اموری رفته که به ظاهر رنگ محبت دارد؛ اما در واقع انسان را از محبتهای حقیقی دور میکند.
بدون تردید باید گفت اگر پدر و مادری آن گونه که باید، نیاز محبتی فرزندشان را پاسخ دهند، به راحتی مانع ایجاد مشکلات زیادی شده و بسیاری از مشکلات به وجود آمده را هم به آسانی حل خواهند کرد.
پاسخ به نیاز محبتی فرزندان به قدری اهمیت دارد که از برترین عبادتها شمرده شده است.
امام نیکیها حضرت صادق (ع) فرمود:
موسی بن عمران (ع) به خداوند عرضه داشت: پروردگارا! کدام عمل نزد تو برتر است؟
فرمود: دوست داشتن کودکان؛ زیرا سرشت آنان بر توحید من است.
ما در طول روز بارها و بارها فرزندمان را صدا میزنیم. هر اندازه حضور ما و فرزندمان در کنار هم بیشتر باشد، این صدا زدن هم بیشتر خواهد بود. هر بار صدا زدن، یک فرصت برای ابراز محبت است. کیفیت این ابراز محبت به میزان هنرمندی ما در انتخاب لحن و واژهای بستگی دارد که برای صدا زدن برمیگزینیم.
به صدا زدنهای ذیل توجه کنید:
علی!
علی آقا!
علی جان!
پسر! دختر!
پسرم! دخترم!
پسر عزیزم! دختر عزیزم!
هر کدام از این صدا زدنها پیام خاصی دارد. با اضافه کردن یک «م» به آخر «پسر» یا «دختر» میتوانید دنیایی از تفاوت را تولید کنید
امیر مؤمنان علی (ع) فرمود: «زبان درنده است، اگر به حال خود رها شود، میگزد» . نهج البلاغه، قصار۶۰.
[]
. امیر مؤمنان علی (ع) فرمود: «ضربت زبان، شدیدتر از ضربت سرنیزه است» . بحارالانوار، ج۶۸، ص۲۸۶.
وقتی واژهها و جملههای محبتآمیز روی کاغذ میآید، در رساندن پیام محبت، حس بسیار متفاوتی را تولید میکند. شاید هیچ کدام از شیوههای ابراز محبت در رساندن پیام ما به فرزندمان مانند نامه عمل نکند.
امیر قلم و بیان علی (ع) فرمود: «نامه، گویاترین سخنگوی تو است» .
این کاشها به گوش همۀ ما آشنا است: «کاش به دوران کودکیمان برمیگشتیم! کاش جوانی بازمیگشت!» و کاشهایی از این دست. بنده معتقدم خدا با نعمت فرزند، فرصت برگشتن به گذشته را به ما داده است؛ البته اگر باور کنیم که: «فرزند ما از ما جدا نیست؛ او خود ما است؛ اما در اندازهای کوچکتر»
یک بار قبل از رفتن فرزندتان به مدرسه در یک کاغذ کوچک بنویسید: «دوستت دارم» . این کاغذ را به او بدهید و بگویید که در مدرسه باز کند و آن را بخواند. وقتی که از مدرسه آمد، به روی او بخندید و بگویید: «چیزی که در کاغذ نوشته بودم، حرف دلم بود» . فردا که خواست به مدرسه برود، به او بگویید: «حرفی را که دیروز در برگه نوشته بودم فراموش نکن» . قبل از این که از مدرسه بیاید، روی یک برگه بنویسید: «دلم برایت تنگ شده بود. خوشحالم که به خانه آمدی» . این برگه را روی میزش یا در اتاقش و یا هر جایی که در مقابل نگاه او است بگذارید. آرام آرام این محبتهای نوشتاری را تبدیل به محبتهای گفتاری کنید. به یاری خدا خواهید دید که در زمانی نه چندان طولانی، یخ رابطۀ عاطفی شما آب خواهد شد و دیگر ابراز محبت برای شما کار سختی نخواهد بود.
بهترین حالت ابراز محبت با خوشرویی وقتی است که چهرۀ خستۀ شما با دیدن فرزندتان بشاش شود. این شادابی به هنگام دیدن فرزند به راحتی این پیام را به او منتقل میکند که: «تو به قدری در دل من جا داری که دیدنت برای شاداب شدن من کافی است» .
بیایید تصمیم بگیریم که در هنگام گفت و گو با فرزندانمان نقش زیبای لبخند را از روی لبمان پاک نکنیم.
بیایید تصمیم بگیریم که در هنگام گفت و گو با فرزندانمان نقش زیبای لبخند را از روی لبمان پاک نکنیم.
پدران و مادرانی که با خوشرویی با فرزند خویش برخورد میکنند، جای خودشان را در دل فرزند باز میکنند.
رسول مهربانی محمد مصطفی (ص) به ام سلمه فرمود:
ای امّ سلمه! وقتی زن باردار میشود، اجری دارد همانند کسی که با جان و مالش در راه خداوند عزّ و جلّ جهاد میکند. هنگامی که وضع حمل میکند، به او گفته میشود که گناهانت بخشیده شد، پس عمل از نو آغاز کن و وقتی فرزندش را شیر میدهد، در برابر هر بار شیر دادن، به او پاداش کسی را میدهند که بردهای از نسل اسماعیل (ع) را آزاد کرده باشد.
یکی دیگر از آثار محبت، آموزش دادن محبت به فرزند و فرهنگسازی برای ابراز محبت به یکدیگر در محیط خانواده است. کم نیستند افرادی که وقتی از آنان میپرسید: «چرا به اعضای خانوادهتان محبت نمیکنید؟» میگویند: «پدر و مادرم با من همین طور برخورد میکردند که من با فرزندانم برخورد میکنم. پدر و مادرم با هم، همین طور برخورد میکردند که من با همسرم برخورد میکنم. من چیزی جز این نیاموختهام»
کسی از امام زمینیان و آسمانیان حضرت صادق (ع) دربارۀ تعریف خوش اخلاقی سؤال کرد. ایشان فرمود:
فروتنی کنی، سخنت را[ برای دیگران ]گوارا کنی و با برادرت به خوشرویی برخورد کنی.
اگر میخواهید رابطۀ دوستی شما و فرزندتان همیشه مستحکم بوده و به این راحتی بنیان محبت میان شما و فرزندتان نلرزد، با او خوش اخلاق باشید.
فرزندانی که پدر و مادرشان خوش اخلاق هستند، نسبت به والدین خود دلِ نرم و مهربانی دارند.
نباید فراموش کرد که رفتارهای محبتآمیز در صورتی میتواند تأثیرگذار باشد که فرزند از آن برداشت محبت کند. برخی از کارهایی که پدران و مادران برای فرزندانشان انجام داده و آن را محبت حساب میکنند، از نگاه فرزند وظیفه است؛ نه محبت؛ مثل غذا پختن، لباس خریدن، لباس شستن و....
چرا محبت نمیکنیم؟
باید پذیرفت که در بسیاری از خانهها به دلایل مختلف نیاز محبتی فرزندان به صورت کامل پاسخ داده نمیشود
بسیاری از تلاشهایی که شما برای تغییر فرزندتان انجام میدهید، بدون محبت به مقصد نمیرسد. راه را باید با محبت، کوتاه کرد. اگر رابطۀ عاطفی خود را با فرزندانمان تقویت کنیم، بسیاری از امر و نهیهایی که در طول روز به فرزندمان میکنیم، به صورت طبیعی حذف خواهد شد؛ زیرا همین محبت شدید، کار هزار امر و نهی را انجام میدهد. وقتی شما محبوب فرزندتان شدید، او دوست دارد همان طور باشد که شما هستید، همان طور زندگی کند که شما دوست دارید.
انسان پیشرفته کسی است که به مقصد بندگی نزدیک شده باشد و انسان عقبمانده کسی است که از مقصد بندگی دور افتاده باشد.
وقتی که میخواهیم عملی را به عبادتمان اضافه کنیم بگوییم: خدایا! من میدانم که محبت کردن به بچهها در نزد تو ارزشمند است و میدانم که چه اندازه بوسیدن بچهها تو را خشنود میکند و میدانم که شاد کردن آنان رضایت تو را به دنبال دارد. من میخواهم به عباداتم اعمالی را اضافه کنم تا احساس نزدیکی بیشتری به تو داشته باشم؛ از همین رو میخواهم از امروز فرزندم را بیشتر ببوسم و بیشتر به او محبت کنم و بیشتر از پیش به فکر شاد کردن او باشم.
وَجَدْتُکَ بَعْضِی بَلْ وَجَدْتُکَ کُلِّی حَتّی کَأنَّ شَیْئاً لَوْ أصابَکَ أصابَنِی وَ کَأنَّ الْمَوْتَ لَوْ أتاکَ أتانِی فَعَنانِی مِنْ أمْرِکَ ما یَعْنِینِی مِنْ أمْرِ نَفْسِی؛[ پسرکم! ]تو را جزئی از خود، بلکه همۀ وجود خود دیدم تا به آن جایی که اگر چیزی به تو ضرر برساند، مثل آن است که به من زیان رسانده و گویی اگر مرگ به سراغ تو بیاید، به سراغ من آمده؛ بنابراین همان اهتمامی را که در اصلاح امور خود مینمایم، دربارۀ تو دارم.
بیایید فرصت دوبارۀ زندگی را غنیمت بدانیم
زبان نمایشگر حسی است که ما در درون خویش نسبت به فرزندمان داریم،
گفتیم که برخی از والدین اقتصاد را محور تربیت قرار داده و تمام تلاش خود را صرف تأمین اقتصادی فرزندان میکنند. چه خوب است که این والدین در مفهوم این روایت تفکر کنند که امیر دلها علی (ع) فرمود:
شما نمیتوانید با اموالتان در زندگی مردم گشایش ایجاد کنید، پس با گشاده رویی و نیک برخورد کردن این کار را انجام دهید که من از رسول خدا (ص) شنیدم که فرمود: «شما نمیتوانید با اموالتان در زندگی مردم گشایش ایجاد کنید، پس با اخلاقتان این کار را انجام دهید» .
پدر یا مادر بداخلاق باید بدانند هر اندازه هم که فرزندشان را از نظر اقتصادی تأمین کنند، نمیتوانند دل او را به دست بیاورند. بداخلاقی اثر همۀ محبتهای پولی شما را از بین میبرد و موجب میشود که فرزندتان از شما فراری شود؛ زیرا زندگی با پدر و مادر بداخلاق برای فرزند لذتی ندارد.
فرزندان با پدر و مادرهای بداخلاق نه تنها دوست نمیشوند؛ بلکه بعید نیست اخلاق بد آنها فرزندان را به دشمنی وادار کند.
میوۀ دل پدر! بار تربیت تو سنگین است؛ بیش از آن که بلند کردنش در توان ناتوانی چون من باشد.
زیبای من! دنیای نامرادی، دنیای هفت رنگ روزگار ما، با نقشههای زشتی که برای تو کشیده، این بار را سنگینتر از همیشه برای دوش پدر کرده است.
دلْ پاک من! تو که قلبت آینه است و دستان کوچکت متصل به سقف آسمان! میشود برای من دعا کنی؟ و میوۀ اجابت این دعا را با همین دستهای کوچک از آسمان بچینی و برایم بیاوری؟
شیرین زبان بابا! به یار مهربان بگو:
خدایا! بار تربیت من روی دوش بابا سنگینی میکند و ترس واماندن زیر این بار، قرار او را فرار داده و تشویش را مهمان دل پریشش کرده است.
تو مرا به امانت پیش او سپردی و عظمتِ صاحب این امانت که خودت باشی، دل پدر را طوفانی کرده. پدر نمیداند آیا از عهدۀ امانتداری تو برخواهد آمد یا نه؟ اما خوب میداند که اگر یاری تو باشد، هزاران بارِ سنگینتر از این برای او پر کاهی خواهد بود که با نسیمی از سر راه برداشته میشود. او محتاج یاری تو است. خدای مهربان من! یاریاش کن.
نازنینم! حالا با همان دستان کوچکت که متبرّک به آسمان است، دستان سِترگ پدر را که به سقف خانه هم نمیرسد، چه رسد به سقف آسمان، بگیر تا با هم آمین بگوییم. آمین.
فرزند را تافتۀ جدا بافتهای از خویش ندانید. تا وقتی که فرزند در نگاه شما موجودی جدا از شما تعریف میشود، انگیزۀ کافی برای تربیت او نخواهید داشت؛ اما وقتی که فرزند را خودتان دانستید (دقت کنید: خودتان؛ نه از خودتان) وقت گذاشتن برای او را وقت گذاشتن برای خویش میدانید. رشد او را رشد خودتان و پسرفت او را عقب ماندن خودتان حساب میکنید.
این کاشها به گوش همۀ ما آشنا است: «کاش به دوران کودکیمان برمیگشتیم! کاش جوانی بازمیگشت!» و کاشهایی از این دست. بنده معتقدم خدا با نعمت فرزند، فرصت برگشتن به گذشته را به ما داده است؛ البته اگر باور کنیم که: «فرزند ما از ما جدا نیست؛ او خود ما است؛ اما در اندازهای کوچکتر» .
بیشتر افرادی که دچار محبتهای خیابانی میشوند، کسانی هستند که در محیط خانه به احساس محبت حقیقی آنها پاسخ داده نشده و همچنین برای آنها زمینهای برای ارتباط عاشقانه با خدا فراهم نشده؛ از همین رو حسّ محبتخواهی آنها به سوی اموری رفته که به ظاهر رنگ محبت دارد؛ اما در واقع انسان را از محبتهای حقیقی دور میکند.
بسیاری از مسلمانان ابتدا تحت تأثیر رفتار مهربانانۀ پیامبر عزیز ما (ص) و امامان مهربانمان (ع) مسلمان میشدند و پس از آن آرام آرام معارف دین را به صورت منطقی فرا میگرفتند.
اگر محبتورزی برای والدین یک وظیفه است، آموزش معارف دینی هم یک وظیفۀ اساسی است.
روزی پیامبر عزیزمان (ص) به برخی از کودکان چشم دوخت و فرمود:
وای بر فرزندان آخر الزمان به خاطر پدرانشان!
کسی از حضرت پرسید: پدران مشرکشان؟
حضرت فرمود: نه به خاطر پدران مؤمنشان که چیزی از واجبات دینی را به فرزندانشان نمیآموزند و وقتی که فرزندان به سراغ آموختن دین میروند، آنها را منع میکنند و به بهرۀ اندکی از دنیا که از فرزندانشان به آنان میرسد رضایت میدهند. من از آنان بیزارم و آنان نیز از من جدایند.
ما نمیخواهیم بگوییم در دین اسلام جایی برای آموزشهای مستقیم و استدلالی وجود ندارد؛ اما دین برای تربیت، تنها به آموزش مستقیم بسنده نکرده است. محبت، اصلی فراموش نشدنی و مسألهای کاملاً بنیادین در تربیت دینی است.
ما در طول روز بارها و بارها فرزندمان را صدا میزنیم. هر اندازه حضور ما و فرزندمان در کنار هم بیشتر باشد، این صدا زدن هم بیشتر خواهد بود. هر بار صدا زدن، یک فرصت برای ابراز محبت است. کیفیت این ابراز محبت به میزان هنرمندی ما در انتخاب لحن و واژهای بستگی دارد که برای صدا زدن برمیگزینیم.
به صدا زدنهای ذیل توجه کنید:
علی!
علی آقا!
علی جان!
پسر! دختر!
پسرم! دخترم!
پسر عزیزم! دختر عزیزم!
هر کدام از این صدا زدنها پیام خاصی دارد. با اضافه کردن یک «م» به آخر «پسر» یا «دختر» میتوانید دنیایی از تفاوت را تولید کنید؛ البته اگر اضافه کردن «م» به همراه چاشنی کردن یک لحن مهربان باش
کسی از امام زمینیان و آسمانیان حضرت صادق (ع) دربارۀ تعریف خوش اخلاقی سؤال کرد. ایشان فرمود:
فروتنی کنی، سخنت را[ برای دیگران ]گوارا کنی و با برادرت به خوشرویی برخورد کنی.
از معارف دینی میتوان چنین برداشت کرد که بوسیدن فرزند یک وظیفه است که نباید از آن غافل شد. غفلت از این وظیفه، عواقب ناگواری را برای خود ما خواهد داشت.
بوسیدن از کارهایی است که تکرارش خسته کننده نیست. در معارف دینی هم به ما توصیه شده که فرزندانتان را زیاد ببوسید.
ما اجازه نداریم خودمان را از فرزندمان برتر بدانیم؛ چه کوچک باشد، چه بزرگ و چه گناهکار باشد و چه نیکوکار.
واقعاً هم بچهها بهتر از ما هستند. اگر هنوز بالغ نشده باشند که معصومند و نامۀ عملشان از گناه خالی است. بسیاری از صفات زشتی که در بزرگترها وجود دارد، در آنها وجود ندارد و بسیاری از صفات خوبی که در آنها وجود دارد در ما وجود ندارد. بچهها مایۀ برکت خانههای ما هستند؛ یعنی خداوند به جهت محبتی که به بچهها دارد، خیرات خود را به خانۀ ما نازل میکند. پس چرا باید با بچهها متکبرانه برخورد کنیم؟
وَجَدْتُکَ بَعْضِی بَلْ وَجَدْتُکَ کُلِّی حَتّی کَأنَّ شَیْئاً لَوْ أصابَکَ أصابَنِی وَ کَأنَّ الْمَوْتَ لَوْ أتاکَ أتانِی فَعَنانِی مِنْ أمْرِکَ ما یَعْنِینِی مِنْ أمْرِ نَفْسِی؛[ پسرکم! ]تو را جزئی از خود، بلکه همۀ وجود خود دیدم تا به آن جایی که اگر چیزی به تو ضرر برساند، مثل آن است که به من زیان رسانده و گویی اگر مرگ به سراغ تو بیاید، به سراغ من آمده؛ بنابراین همان اهتمامی را که در اصلاح امور خود مینمایم، دربارۀ تو دارم.
محبت کردن به فرزندان عبادت است،