
پرورش مهارت های زندگی در کودکان (تعریف)
مهارت های زندگی یعنی ایجاد روابط بین فردی مناسب و موثر، انجام مسئولیت های اجتماعی، تصمیم گیری صحیح، حل تعارضات و کشمکش ها، بدون توسل به اعمالی که به خود یا دیگران صدمه می زند.
سازمان بهداشت جهانی و یونیسف و سازمان های دیگر تعاریف متعددی از مهارتهای زندگی دارند.
سازمان بهداشت جهانی، مهارتهای زندگی را چنین تعریف کرده است: "توانایی انجام رفتار سازگارانه و مثبت بهگونهای که فرد بتواند با چالشها و ضروریات زندگی روزمره کنار بیاید."
یونیسف مهارتهای زندگی را به این صورت تعریف میکند: "یک رویکرد مبتنی بر تغییر رفتار یا شکلدهی رفتار که برقراری توازن میان سه حوزه دانش، نگرش، و مهارتها را مدنظر قرار میدهد."
در یک نگاه کلی، مهارت های زندگی یعنی ایجاد روابط بین فردی مناسب و موثر، انجام مسئولیت های اجتماعی، تصمیم گیری صحیح، حل تعارضات و کشمکش ها بدون توسل به اعمالی که به خود یا دیگران صدمه می زند.
مهارتهای زندگی، هم بهصورت یک راهکار ارتقای سلامت روانی و هم بهصورت ابزاری در پیشگیری از آسیبهای روانی اجتماعی مبتلا به جامعه نظیر اعتیاد، خشونتهای خانگی و اجتماعی، آزار کودکان، خودکشی، ایدز، و موارد مشابه قابل استفاده است.
پژوهشهای متعدد نشان دادهاند که خودآگاهی، عزتنفس، و اعتمادبهنفس، شاخصهای اساسی توانمندیها و ضعفهای هر انسانی هستند. این سه ویژگی فرد را قادر میسازند که فرصتهای زندگیاش را مغتنم شمرده، برای مقابله با خطرات احتمالی آماده باشد، به خانواده و جامعهاش بیاندیشد و نگران مشکلاتی که در اطرافش وجود دارد، باشد و به چارهاندیشی بپردازد.
سازمان بهداشت جهانی در برنامه مهارتهای زندگی که در سال 1993 معرفی نمود، ده مهارت را بهعنوان مهارتهای زندگی اصلی معرفی نمود. این ده مهارت از سوی یونیسف و یونسکو نیز بهعنوان مهارتهای زندگی اصلی شناخته شدهاند. مهارت تصمیمگیری، مهارت حل مسئله، مهارت تفکر خلاق، مهارت تفکر نقاد، توانایی برقراری ارتباط موثر، مهارت ایجاد و حفظ روابط بینفردی، خودآگاهی ، مهارت همدلی کردن، مهارت مقابله با هیجانها و مهارت مقابله با استرس، سرفصلهای ده مهارتی است که از سوی این مراکز به عنوان مهارتهای اصلی زندگی معرفی شدهاند.

یونیسف مهارتهای زندگی یاد شده را در سه سطح دستهبندی میکند:
- سطح اول، مهارتهای پایهای و اساسی روانشناختی و اجتماعی هستند. این مهارتها به شدت متاثر از فرهنگ و ارزشهای اجتماعی میباشند، نظیر خودآگاهی و همدلی.
- سطح دوم، مهارتهایی هستند که تنها در شرایط خاص مورد استفاده قرار میگیرند، نظیر مذاکره، رفتار جراتمندانه، و حل تعارض.
- سطح سوم، مهارتهای زندگی کاربردی هستند، نظیر مبارزه با نقشهای جنسیتی سنتی یا امتناع از سوءمصرف مواد.
سازمان بهداشت جهانی نیز، ده مهارت زندگی را به سه گروه اصلی تقسیم میکند:
- مهارتهای مرتبط با تفکر نقاد یا تصمیمگیری: این مهارتها شامل همه آن چیزهایی است که با تواناییهای جمعآوری اطلاعات، ارزیابی آنها و توانایی بررسی نتایج هر یک از این اطلاعات بر اعمال خود فرد و دیگران مرتبط میباشد. در این گروه از مهارتها فرد میآموزد که چگونه تاثیر ارزشهای خودش و دیگران را بر راهحلهای انتخابی خویش تحلیل کند.
- مهارتهای بینفردی و ارتباطی: گروه دوم مهارتها، آنهایی هستند که با ارتباط کلامی و غیرکلامی، گوش دادن فعال، و توانایی ابراز احساسات و بازخورد دادن مرتبط هستند. در این طبقه مهارتهای مذاکره، امتناع و رد کردن درخواست دیگران، و مهارت رفتار جراتمندانه نیز جای میگیرند. مهارتهایی که به فرد کمک میکند تا تعارضات بینفردی را حل کند، نیز در دسته مهارتهای بینفردی است. همدلی، توانایی گوش دادن و درک نیازهای دیگران نیز بخشی از این دسته مهارتها هستند. کار گروهی، توانایی همکاری با دیگران و توانایی احترام گذاشتن به دیگران هم در این دسته جای میگیرند. به این ترتیب، این گروه از مهارتها به مقبولیت اجتماعی کمک کرده و پایههای رفتار و روابط اجتماعی سالم را بنا میگذارند.
- مهارتهای مقابلهای و مدیریت فردی: این مهارتها هسته کنترل درونی را غنی میسازند و به این ترتیب فرد میآموزد که میتواند بر اطراف خویش اثر بگذارد و تغییری ایجاد کند. عزتنفس، خودآگاهی، مهارتهای ارزشیابی خویشتن، و توانایی تعیین اهداف نیز بخشی از مجموعه مهارتهای مدیریت خویشتن هستند. خشم، سوگ، و اضطراب همگی باید مدیریت شده و فرد یاد بگیرد که چگونه با شوک، فقدان یا ضربههای روانی مقابله نماید. مدیریت استرس، مدیریت زمان، روشهای تفکر مثبت و آرامسازی بخشی از این گروه مهارتهای زندگی هستند.
در ادامه این مباحث، هر یک از ده مهارت یاد شده را به صورت جداگانه مورد بررسی قرار می دهیم، و راهکارهای ارائه شده جهت پرورش آن ها در فرزندان را، به تفصیل بیان خواهیم کرد.