
معرفی کتاب های آموزش سواد مالی به کودکان
ممکن است به نظر برسد که آموختن واژگان و مفاهیم اقتصادی به کودکان دشوار خواهد بود، اما در واقع کودکان در هر گروه سنی اطلاعات دست اول و ارزشمندی را از محیط پیرامون خود دریافت کرده اند.
علم اقتصاد به عنوان « علم تخصیص منابع محدود به نیازهای نامحدود»، بخشی از زندگی روزمرهی همهی انسانهاست. انسان ها به عنوان تولید کننده، مصرف کننده و یا رای دهندهی سیاسی، همگی به طور مداوم در حال تصمیم گیری در مورد چگونگی استفاده از منابع و امکانات کمیاب در دسترس خود هستند. این تصمیمات تاثیر مستقیم بر زندگی همه افراد به صورت فردی و اجتماعی دارد. در این میان افرادی که با مفاهیم پایهای اقتصاد آشنایی دارند می توانند در تصمیم گیری ها نقش درست و موثری داشته باشند.
در پاسخ به این سوال که چرا باید اقتصاد را به کودکان آموزش داد، باید گفت که مطالعهی علم اقتصاد صرفا محدود به یادگیری امور پولی و مالی مانند بورس، سرمایه گذاری و در نهایت کسب ثروت نیست. اقتصاد طبق یکی از بهترین تعریف هایش علم مطالعهی انتخابها تحت شرایط کمیابی است و کمیابی به شرایطی اطلاق می شود که نتوان همهی خواستهها را به طور همزمان برآورده ساخت.
کودکان هم زمانی که نتوانند تمام خواسته هایشان را به طور همزمان برآورد کننده با مسئلهی کمیابی روبرو شده اند. آنها نمی توانند همزمان تلویزیون تماشا کنند و فوتبال هم بازی کند، نمی توانند همزمان دو اسباب بازی جدید داشته باشند؛ پس آنها هم باید انتخاب کنند. با مطالعهی علم اقتصاد کودکان یاد می گیرند که چگونه در زندگی شخصی خود بهترین انتخاب را داشته باشند. بر همین اساس، آموختن علم اقتصاد از دوران کودکی ضرورت و اهمیت می یابد.
ممکن است به نظر برسد که آموختن واژگان و مفاهیم اقتصادی به کودکان دشوار خواهد بود، اما در واقع کودکان در هر گروه سنی اطلاعات دست اول و ارزشمندی را از محیط پیرامون خود دریافت کرده اند، علاوه بر این مطالب زیادی را به طور غیرمستقیم از رسانه ها یاد می گیرند که در آموزش مفاهیم اقتصادی، برای آموزش اقتصادی اندیشیدن و اقتصادی تصمیم گیری کردن مورد استفاده قرار می گیرد.
واژگان اقتصادی مانند "کمیابی" یا "هزینه فرصت" دشوارتر از واژگان دیگری که کودکان می آموزند نیست. تحقیقات نشان می دهد اگر واژه های جدید به درستی آموخته و به طور مداوم بکار گرفته شوند، کودکان از به کار بردن آنها لذت می برند و مهمتر اینکه با اموختن این واژگان و مفاهیم آنها می توانند در موقعیت های مختلف به درستی تصمیم گیری کنند.
فراتر از انتخاب های فردی، گروهها هم باید دست به انتخاب بزنند، با این تفاوت که انتخاب های انها جمعی است. حتی دولت ها هم نمی توانند تمام خواسته های خود را یکجا براورده کنند. کودکانی که با علم اقتصاد آشنایی دارند می توانند شهروندان مسئولیت پذیرتری در انتخابا یا سایر مشارکت های جمعی باشند.
مسئولیت پذیری شهروندی و تصمیم گیری کار آمد به عنوان دو هدف اصلی آموزش اقتصاد قلمداد می شود. منظور از مسئولیت پذیری شهروندی این است که هر فرد تا چه میزان در تصمیم گیری های کلان کشور خود مداخله صحیح دارد. هر فرد در طول زندگی خود از طریق رسانه ها و یا به صورت تجربی با مسائل اقتصادی مختلفی همچون اشتغال، مصرف، اصناف قیمت ها، تورم و مانند اینها مواجه می شود. از این رو، کیفیت و چگونگی تصمیم گیری فردی در نحوه عملکرد افراد در نظام اجتماعی و شهروندی موثر است، به عبارت دیگر نتیجهی مواجهه هر فرد با مسائل اقتصادی فردی در تصمیم گیری های اجتماعی و سیاسی منعکس می شود. برای همین اساس، آموزش عملکرد صحیح در تصمیم گیری های فردی ضرورت می یابد.
مفاهیمی همچون چگونه کسب درآمد کردن، پسانداز و سرمایه گذاری، بودجه بندی مخارج و مشابه آن، از جمله آموزه های پولی و مالی است که بایستی از سنین کودکی آموزش داده شود؛ اما باید این را هم دانست که اصل و بنیان هر اقدامی مبتنی بر انتخاب صحیح و تصمیم گیری درست است. آشنایی با مفاهیم اقتصادی پایهای به معنی آشنایی با هنر انتخاب و تصمیم گیری صحیح در زندگی شخصی، نحوهی کنش و واکنش عوامل اقتصادی و تاثیر آن بر روند کلی اقتصاد و جامعه است؛ که این مسائل نه تنها خود را در امور پولی و مالی نشان می دهد، بلکه در تمام عرصهها و ابعاد زندگی فردی و اجتماعی تاثیرگذار است.