
انیمیشن دردونه ها، خشونت و محبت با کودک
پدر و مادر باید سعی کنند کودک، مسائل را همان گونه ببیند که آنها می بینند. باید مواظب باشند که در گفتگو با کودکان، صدایشان بلندتر از معمول نباشد و وقتی تذکراتی لازم شد، با ملایمت و نیکویی ادا شود که سدی میان آنها و کودکان ایجاد نکند و در آنها رنجشی به وجود نیاورد.
پدران و مادران بهعنوان اولین معلم کودکان، دارای وظایف و نقشهای متعددی هستند که از جمله آنها میتوان به نظارت منظم بر رشد سالم آنان و ایجاد یک محیط پر مهر و آرام اشاره کرد. نقش دیگر هر یک از آنها این است که به کودک خود کمک کنند تصور خوبی از خود داشته باشد، هرچند که عامل واحدی وجود ندارد که مطلقا برای دستیابی کودک به این حس نقش اساسی داشته باشد؛ ولی آنچه حائز اهمیت است، پذیرش همیشگی بدون قید و شرط، اهمیت دادن، همدلی و احترام حفظ یک رابطه مشترک بزرگمنشانه بین کودک با والدین و تشویق آزادی و استقلال در چارچوبهای مشخص، مسلما بهترین زیربنا برای ایجاد چنین تصوری است.
قابل توجه است که شخصیت کودک از سه جزء اصلی تشکیل شده است؛
اول، تهیج پذیری که عبارت است از گرایش به اینکه بهراحتی و شدیدا ناراحت و درمانده شود، آرام کردن چنین کودکانی بسیار مشکل است؛
دوم، فعالیت، یعنی مقدار رفتاری که یک کودک از نظر حرکت و سرعت صحبت کردن نشان میدهد یا مقدار انرژیای که صرف فعالیتهای مختلف و بیقراری میشود؛
سوم، اجتماعی بودن به معنای طلب تمتع ویژه از ثمرات تماس اجتماعی است.
چنین کودکانی ترجیح میدهند با دیگران باشند و فعالیتهای مشترک را دوست دارند. در واقع شخصیت کودکان مخلوطی از این سه جزء به مقادیر مختلف است حتی از همان روزهای اول زندگی میتوان دریافت که کودک به یکجهت بیشتر متمایل است، یعنی یا هیجانی یا فعال یا اجتماعی است.
بهطور مثال کودکان هیجانی زیاد گریه میکنند و آرام کردن آنها آسان نیست، کودکان فعال بیقرارند و زیاد نمیخوابند و دیگر آنکه کودکان اجتماعی میتوانند عاطفه خود را از بدو تولد نشان دهند به این صورت که آغوش اطرافیان را بهراحتی پذیرفته و آرام میشوند، اگر کودکی در یکی از این ویژگیها افراط میکند وظیفه والدین این است که ضمن تعدیل آن تعادلی را در همه جنبهها برای وی ایجاد نمایند.
تمامی والدین دوست دارند که کودکانشان با شخصیتی متعادل بزرگ شوند. آگاهی از مراحل مختلف که کودک ضمن رشد طی میکند، میتواند یاریگر خوبی باشد.
بهعنوان نمونه تا سن یکسالگی، تمام سعی کودک این است که دریابد آیا دنیای اطراف قابلاعتماد است یا نه، نتیجه ایدئال این است که کودک بیاموزد به مادر یا شخصیتی که از او مراقبت میکند اعتماد نماید.
او همچنین باید به توانایی خود برای خلق رخدادها نیز اعتماد پیدا کند. عنصر اصلی این امور آن است که کودک بتواند یک دلبستگی مطمئن زودرس با والدین خود برقرار نماید.