
آسیب های بازی های رایانه ای برای فرزندان
باید تلاش کرد تا فرزندان بتوانند کارها و بازیهای مختلف را تجربه کنند. اگر این کار پیش از عادت آنان به بازی رایانهای انجام شود، بسیار بهتر است؛ اما این بدان معنا نیست که پس از عادت کردن آنها، دیگر چنین کاری بی فایده است.
ما در تربیت فرزندان خویش باید مراقب بعد جسمانی، روحی و تربیتی آنها باشیم. برای همین باید بدانیم که بازیهای رایانهای چه تاثیری روی فرزندان ما در این سه بعد دارد. اگر به مشکلات جسمانی عادت به بازیهای رایانهای بپردازیم، خواهیم دید که بسیاری از بیماریها در کمین فرزندان رایانهای ماست که هر کدام میتواند خطری جدی در زندگی آنان باشد؛ مشکلاتی از قبیل فشارخون، چاقی مفرط، سوء تغذیه، بیماریهای قلبی، دردهای مفصلی و ....
همچنین آسیبهای زیادی از نظر روحی در کمین کودکان رایانهای است که با وجود برخی از این آسیب ها، دیگر نمیتوان به یک تربیت صحیح و آسان چشم دوخت. ترس، اعتیاد، افسردگی و عصبی شدن، از جمله آسیبهایی است که به مرور زمان میتواند تولید شود؛ اما برای درمان آن شاید نیاز به چندین برابر زمان ایجادش باشیم.
بازیهای رایانهای، در آسیبهای تربیتی هم نقش دارد و ردپای آن را میتوان در جایجای تربیت ، به راحتی مشاهده کرد. عوض شدن اخلاق جنسی، تغییر در نوع پوشش و تمایل به برهنگی، خشونت و بی انگیزه شدن برای تفکر، ضعف روحیه علمی و از میان رفتن خلاقیت، از جمله این آسیبهاست .
انسان، موجودی اجتماعی است که به صورت طبیعی با افراد و مجموعههای گوناگونی ارتباط دارد. نوع و میزان این ارتباطها در سبک زندگی او به شدت موثر است. دین برای همه روابط انسان، حد و حدودی را تعریف میکند که با رعایت آن، انسان به کمال خویش نزدیک میشود؛ اما در بازیهای رایانهای در مدیریت روابط انسان با جامعه، تنها چیزی که در نظر گرفته نمیشود، کمال و هدف آفرینش اوست. رابطه دختر و پسر در این بازیها بیشتر بر اساس لذت غریزی است. در این بازیها خانواده به معنای مقدس آن، وجود ندارد و زندگی مشترک با رویکرد کمال گرای آن بی معناست.
از آن جایی که همه چیز در بازیهای رایانهای باید مسئول رساندن کاربر به انتهای بازی باشد، «حق دیگران» هم جایگاهی در این بازیها ندارد. «دیگران» در این بازیها دوست و دشمن ندارد؛ زیرا تنها حقی که در این بازیها معنا دارد، «حق من» است.
به قدری در این بازیها انسان از خویش و جامعه خویش غریبه میشود که حتی حس وطندوستی هم از کاربر گرفته میشود.

میتوان گفت فردگرایی و انسان محوری پررنگی که در بازیهای رایانهای تبلیغ میشود، بر نوع استفاده انسان از طبیعت، هم اثر مستقیم میگذارد، به طوری که طبیعت دیگر برای انسان، موجود جاندار قابل احترام نخواهد بود و انسان بر دوش خود، سنگینی «حق طبیعت» را احساس نخواهد کرد. او برای ساخت خانه و شهر خودش، همان مدلی را اجرا میکند که منطق غیرعاقلانه بازیهای رایانهای دیکته میکند. در زندگی دوم بچههای رایانهای، حیوان به عنوان یکی از مظاهر طبیعت میتواند حضور داشته باشد؛ اما این که نقش این حیوان در کمال او چه خواهد بود، سوالی است که هیچگاه در این زندگی، به آن فکر نمیشود.
تنها راه رسیدن انسان به کمال، عبادت است. لازمه عبادت، پذیرش خداوند به عنوان خالقی است که تدبیر زندگی انسان به دست اوست؛ اما در بازیهای رایانهای، خدای اصلی، خود انسان است و عبادت به معنایی که گفتیم، بی معناست. در بازیهای رایانهای همچنین به مسجد که یکی از مکانهای اصلی عبادت است، هجمه میشود تا حس مقدس کاربر به آن از میان برود. به کتابهای الهی هم که مسیر عبادت و بندگی صحیح را مشخص میکند، در این بازیها هجمه میشود تا کاربر توان تشخیص راه درست بندگی را از دست بدهد.
شیطان در فرهنگ دینی، به عنوان نماد مخلوقی که از فرمان خدا سر باز زده، شناخته میشود. او موجودی است که پس از رانده شدن از درگاه خداوند، کار اصلی خود را منحرف کردن انسانها از راه مستقیم بندگی قرار داد. شیطان برای وادار کردن انسان به گناه، او را وسوسه میکند؛ اما اگر انسانی ولایت شیطان را بپذیرد، تحت سلطنت او قرار میگیرد و در عوض، شیطان هم به او القائات مخفیانهای خواهد داشت.
در سبک زندگی بازیهای رایانهای، خدا جایگاهی ندارد؛ اما اگر بنا باشد که شیطان، خدای انسان شود، برخی از بازیهای رایانهای از آن دفاع هم میکنند. از نگاه این بازیها، راه حل غلبه بر مشکلات، ارتباط با خدا نیست؛ بلکه این ارتباط با عالم شیاطین از طریق سحر و جادوست که میتواند راه های جدیدی را برای حل مشکلات زندگی در مقابل انسان باز کند. در بازیهای رایانهای، این که استفاده از سحر و جادو در کمال انسان چه نقشی دارد، سوال مهمی نیست که ارزش فکر کردن داشته باشد.
بخش قابل توجهی از گرایش به بازیهای رایانهای را باید، در ویژگیهای این بازیها جست و جو کرد. نقش کاربر در خلق اتفاقات بازی، استفاده از قانون پاداش در این بازیها، احساس رقابت با دیگران و هزینه پایین، از جمله این ویژگیهاست.
بسیاری از والدین و فرزندان، از آسیبهای گوناگون بازیهای رایانهای اطلاعی ندارند. این ناآگاهی موجب اعتماد بی جای این افراد به بازیهای رایانهای میشود.
سبک زندگی جدید، با بازیهای سنتی سر سازش ندارد. این ناسازگاری، انحرافی را در مسیر بازیها ایجاد کرده که در نتیجه آن، بازیهای رایانهای، عضو اصلی بازیهای یک کودک شده است.
کم شدن جمعیت خانواده و تعداد فرزندان و تنشهای زیاد میان والدین، هرکدام به تنهایی از جذابیت محیط خانه میکاهد و انگیزه فرزند را برای رفتن به سوی بازیهای رایانهای دو چندان میکند.
در سبک زندگی جدید به دلایل مختلف، اوقات فراغت زیادی برای انسان ایجاد شده است. در همین سبک زندگی هم برای پر کردن اوقات فراغت، راهکارهایی پیشنهاد میشود که یکی از آن راهکارها مشغول شدن به بازیهای رایانهای است.

قدم اول برای مقابله منطقی با بازیهای رایانهای، آگاهی است. آگاهی از پیامدهای اصل استفاده از بازیهای رایانهای بدون در نظر گرفتن نوع بازیها و همچنین شناخت بازیهای رایانهای موجود در بازار، تا اندازه زیادی میتواند در انگیزه بخشی برای مبارزه منطقی با آن موثر باشد.
همچنین باید در سه بعد عاطفی، شخصیتی و زمانی در رابطه خویش با فرزندانمان تجدید نظر کنیم. وقتی فرزندان از نظر عاطفی و شخصیتی از سوی والدین خویش سیراب میشوند و از نظر زمانی هم والدین وقت قابل توجهی را خرج آنان میکنند، زمینه گرایش به بازیهای رایانهای به شدت کاهش مییابد و اعتماد آنان به والدین خود زیاد میشود. این اعتماد، زمینه عمل کردن به سخنان و اوامر پدر و مادر را در زمینه بازیهای رایانهای فراهم میکند.
باید تلاش کرد تا فرزندان بتوانند کارها و بازیهای مختلف را تجربه کنند. اگر این کار پیش از عادت آنان به بازی رایانهای انجام شود، بسیار بهتر است؛ اما این بدان معنا نیست که پس از عادت کردن آنها، دیگر چنین کاری بی فایده است. حتما این کار را حتی پس از عادت کردن آنان به بازی رایانهای انجام دهید؛ ولی طولانی شدن زمان را برای رسیدن به نتیجه مطلوب، تحمل کنید.
فراموش نکنید که حساس کردن کودک به بازی رایانهای میتواند نتیجه عکس داشته باشد. بنابراین، از برخوردهای چکشی پرهیز کنید که در بیشتر موارد، شما را به چیزی که میخواهید، نمیرساند.
کسانی که ثروت خودشان را مدیون فضای پر از آسیبی هستند که تاوانش را فرزندان ما باید بدهند، در باره آشی که برای ما پختهاند، نظری متفاوت دارند. به نظر میرسد جملاتی از همسر بیل گیتس میتواند پایان بخش خوبی برای این مطب باشد.
بیل گیتس»، صاحب شرکت مایکروسافت»، بزرگترین شرکت رایانهای در جهان است. شرکت او، یکی از بزرگترین تولید کنندگان کنسولهای بازی رایانهای در دنیاست. «ایکس باکس»، یکی از پیشرفتهترین و بهروزترین کنسولهای بازی رایانهای، محصول همین شرکت است. بیل، دارای سه فرزند است. در جملاتی که از همسر این فرد نقل شده، دقت کنید. شاید کسانی که هنوز خیال میکنند مشغول شدن به بازیهای رایانهای برای تربیت فرزندانشان مفید است و یا حداقل آسیب قابل توجهی به آنان نمیرساند، با خواندن این جملات به خود بیایند:
اگر تصور میکنید در خانه «بیل گیتس»، بنیانگذار مایکروسافت استفاده از رایانه غوغا میکند، اشتباه میکنید؛ چون «بیل «ملیندا گیتس» به عنوان ثروتمندترین پدران و مادران دنیا در مورد فرزندان خود، بسیار سختگیر هستند.
ملیندا گیتس، به روزنامه آلمانی «فرانکفورتر آلگماینه» گفته است که در خانه شان از فراوانی کار با رایانه خبری نیست و هر سه فرزندشان تا آنجا که ممکن است، باید از بازیهای رایانهای به دور باشند و نداشتن «آیفون» و «آی پد» از جمله این محدودیتهاست.
به باور او پدران و مادران باید این نکته را مورد توجه قرار دهند که برای پیشگیری از ارتباطات زیانبار کودکان در عرصه بازیهای رایانهای، لازم است تلاشهایی را برای برقراری روابط اجتماعی سالم با کودکان خود انجام دهند و اوقات بیشتری را صرف بردن کودکان به پارک و منازل افراد خانواده خود که دارای کودکان همسن و سال هستند، کنند و نیاز به بازی را به صورت صحیح برای آنها تامین کنند.
برای مشاهده دوره آموزشی آسیب های بازی های رایانه ای استاد عباسی ولدی اینجا کلیک کنید.